۲۲ مطلب با موضوع «کوچیک» ثبت شده است

یک لیوان دوچرخه ثابت خنک

ده دقیقه پدال‌زدن جانانه، عرق ریزان، نفس زنان، روی دوچرخه ثابت، یک صد و پنجاه کالری را دود می‌کند، می‌فرستد هوا...

یک لیوان مالشعیر خنک، تمام کالری دود شده را میعان می‌کند، بر می‌گرداند سرجایش...به همین راحتی! کلن به همین راحتی....

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
میرزا

سکوــــــــــت‍ــــــــــــ

"آخ" علامت درد است.
"آه" علامت حسرت.
سکوت علامت چیست؟ چشمان بی‌روح، خنده های از ته ناکجا‌آباد، بغض هایی مثل رگبار بهاره...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
میرزا

همراه اول، وسط و آخر!

مشترک عزیز هویج چه رنگی است؟
1)یشمی خال‌خالی پشمی!
2) نارنجی
3) گزینه 4 صحیح است!
با فرستادن جواب به 1020151515 ی ماشین "خوفونت-انگیز" میدیم همینطوری بدون قرعه‌کشی، به خاک گلدون قسم! :|

واقعا این قضیه جای پیگیری نداره؟ این داستانی که اپراتور ها دارن در میارن حقوق مشتری ها رو ضایع نمی‌کنه؟ والا من که ذله شدم! :|

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
میرزا

مذاکــــــــــ(سالیان دراز)ــــــــــــــــــــرات

سال ها دل طلب جام جم از ما میکرد    رفع تعلیق ز بیگانه تمنا می‌کرد

گوهری کز صدف اسلو و ژنو بیرون است       طلب از خانم اشتون لبِ دریا می‌کرد

پیشنویسی برِ پیرِ ظُرُفی بردم دوش       کو به تاییدِ نظر حلّ توافق می‌کرد

دیدمش خرم و خندان، تبلت وایو به دست     

و‌اندر آن آینه صد گونه توییت ها می‌کرد

گفتم: «این توافق کوفتی کی دهد نتیجه ظریف؟»      گفت: «آن روز ، نه این روز،  چه می‌دانم، درد» :|
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا

رفتن

"رفتن" صدا دارد، صدای بسته شدن در، صدای کفش، صدای آهنگ ها پر خاطره...
"رفتن" دما دارد، سرد است، سوزی است که از لای در میآید داخل خانه و بعد در بسته می‌شود، دستکش خیس بعد برف‌بازیست...
"رفتن" رنگ دارد، گاهی مشکیست، گاهی خاکستری...گاهی نبود چارقدیست، سبز، آبی ، قرمز...
"رفتن" مزه دارد، مزه بی میلی، مزه ی حاضری های پشت سر هم، مزه فست‌فود...
"رفتن" شکل ندارد اما...مثل مه است! همان خاکستری...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا

سوهان

"از دست دادن"  آدم را له می‎‌کند، نابود می‌کند ولی...دوباره آدم را از نو می‌سازد؛ اینبار قوی‌تر از قبل، محکم تر، آهن آب‌دیده می‌شوی...

"انتظار" مثل سوهان است، ذره‌ذره آدم را می‌خورد، آخرش هم پودر شده‌ایی، دیگر جان کَل‌کَل با نسیمی را هم نداری...چه برسد به کُشتی با زندگی!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا

تبلیغات می‌کنم خودم را...

اون متن "مرتضی پاشایی‌ها" بود، متن چهارم! همشهری جوان چاپ شده همین شماره،482!
هیچی دیگه، دروغ چرا؟ ی چیز تو مایه‌های "خوشحالو شادو خندانم!"

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا

سس خرسی

اون گاگولی که کیبورد فارسی رو طراحی کرده اگر سر سوزنی با کلمات فارسی آشنا بود؛نه "ک" رو بغل "گ" میذاشت، نه "س"رو بغل "ش"!
اینتر رو که میزنی در حالی که داری هم رنگ سس خرسی میشی؛ تازه به عمق فاجعه پی میبری!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

وزیر...شکستم!

فرجی دانا...شکستم!

نیلی احمد آبادی...شکستم!

دانش آشتیانی...شکستم!

"گردو شکستم" کوذکانه ایست بین بزرگان! 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

کوتاهترین داستان ترسناک دنیا

"فرض کنید آخرین آدمی هستید که در دنیا باقی مانده است و در خانه نشسته اید، ناگهان صدای کوبیدن به در میآد..."

اول کار شاید به نظر زیاد ترسناک نیآد ولی یکم تصور کنید. همان قسمت "فرض کنید آخرین ..." بدون صدای در کافیست. کافیست برای اینکه که این یک خط داستان با اختلاف در مسابقه‌ی ترسناک‌ترین ها قهرمان شود. 

کلا ریشه‌ی همه ترس ها، ترس از تنهاییست. شما ضمانت بدهید آن دنیا تنها نیستیم، ترس مرگ هم کرک و پرش می‌ریزد. به همین برکت قسم!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا