همه‌ی ما یک قسمت با شعور درونی داریم. همان که وقتی برای یک کار ذوق داریم، بعد از یک در بیست چهار خواب، مثل سیخ بیدارت می‌کند. همان که چشمانت را گرد می‌کند. همان که انرژی را پمپاژ می‌کند در تک‌تک عضلاتی که بیشمار خروس خوان خوابیده‌اند و انگشت‌شمار بیدار شده اند.
این شعور درونی یک خاصیت دیگر هم دارد. این‌که برنامه‌ای بچینند و دلت به رفتن نباشد، خواب می‌ماندت، یا خواب می‌ماناند، یا منجر به خواب ماندگی‌ات می‌شود، این شد!