نخ دندان ناشتا بعد از چند صباحی قهر با سلامت دهان و دندان. چی؟ کیف می‌دهد؟ خوب است؟ آفرین به من؟ ستاره بزنند تو دفتر ارتباط خانه‌ی اول و دوم، جایزه ازین خطکش تاشو ها بدهند، لپم را هم بکشند؟ نههه، اینطورها هم نیست!
دندان‌ها برخلاف ظاهر قلمبه و بی حس‌نمایی که دارند، خیلی حساس‌اند! دلیلش هم همین که با چهارتا خوردنی ترش که می‌شود لواشک و گوجه سبز حساس می‌شوند، بابای آدم را می‌سوزانند. درد دندان و عصاب‌کشی و مکافات جای خود. حساس جماعت هم بی‌خیال ها را تاب نمی‌آورند، کهیر می‌زنند! همین می‌شود که همدم دندان می‌شود لثه! یکی از یکی حساس‌تر، لوس تر، پر ادا و افاده تر!
بعد یک نخ دندان که بزنی بی‌گاه، این جرم های لای دندان که دربیاید، زبان و لثه و دندان ها شاکی می‌شوند، درد می‌آیند تا یک روز، لثه خون می‌آید برای خودش.ننه من غریبم بازی های فاخر! گندشان درآمده است به هرحال، دست‌شان رو شده! داد و هوار می‌کنند سر نخ دندان و مسواک! زبان هم که آقای دهان، خودش را درگیر این گند و فلان های لای دندان ها نمی‌کند، به هرحال یکم "ث" اش می‌زند، زیاد سالم نیست، کمی هم پیر و مستهلک شده است در این سال سی. همین می‌شود که یک دندان می‌اندازد جلو. دندان مهم هم نه، دندان عقل، که اگر طوری شد که طوری کردند که بیخ پیدا کرد، بکنند دندان لق را، بیاندازد لای کاه‌درشتک ها! راحت. بعد هی داد بزند نخ دندان بدبخت که بگذارید زبان برّای دهان حرف بزند! هیچ بشر گوشش بدهکار نیست، مخصوصا دندان عقل! کار پیدا کرده است برای خودش، مهم شده برای خودش.
بارک الله دندان عقل! بیار آن دفتر را می‌خواهم ستاره بزنم، فقط ستاره اش یکم مانده، کوتوله‌ی قهوه‌ای شده، مشکلی نیست که؟ تازه هم به کفشت می‌آید، هم به نقشت! 
پ.ن: یک زبان کوچکی ته حلق هم هست، می‌گوید ما هفته ای یکبار مسواک می‌زنیم، نخ دندان هم نمی‌خواهیم اصلا، از جیب دندان های قشر متوسط شعار می‌دهد، برّا هم نیست، جددی! گفتم که گفته باشم به موجب این جیمبل!