آمدیم بنویسیم؛ بهار بود؛ رفتیم خوابیدیم!
یک خبرنگار ...
نذر کرده ام
یک روزی که خوشحال تر بودم
بیایم و بنویسم که
زندگی را باید با لذت خورد
که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید
و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
یک روزی که خوشحال تر بودم
می آیم و می نویسم که
این نیز بگذرد
مثل همیشه که همه چیز گذشته است و
آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است
یک روزی که خوشحال تر بودم
یک نقاشی از پاییز میگذارم , که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست
زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ , بخر و ببر
یک روزی که خوشحال تر بودم
نذرم را ادا می کنم
تا روزهایی مثل حالا
که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است
بخوانمشان
و یادم بیاید که
هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد
و
هیچ آسیاب آرامی بی طوفان
طبقه بندی موضوعی
-
کوچیک
(۲۲) -
دلنوشته
(۶۶) -
داستانک
(۲) -
گفته آید در حدیث دیگران
(۵) -
منظّم
(۲) -
حروف
(۴) -
مهمان نوشته
(۱) -
نامهها
(۳) -
فامیل دور
(۱)
بایگانی
- مرداد ۱۳۹۶(۱)
- خرداد ۱۳۹۶(۱)
- فروردين ۱۳۹۶(۱)
- بهمن ۱۳۹۵(۲)
- دی ۱۳۹۵(۳)
- آذر ۱۳۹۵(۲)
- آبان ۱۳۹۵(۳)
- مهر ۱۳۹۵(۱)
- شهریور ۱۳۹۵(۲)
- مرداد ۱۳۹۵(۴)
- تیر ۱۳۹۵(۳)
- خرداد ۱۳۹۵(۲)
- اسفند ۱۳۹۴(۱)
- آذر ۱۳۹۴(۴)
- آبان ۱۳۹۴(۲)
- مهر ۱۳۹۴(۴)
- شهریور ۱۳۹۴(۲)
- مرداد ۱۳۹۴(۳)
- تیر ۱۳۹۴(۹)
- خرداد ۱۳۹۴(۶)
- ارديبهشت ۱۳۹۴(۵)
- فروردين ۱۳۹۴(۱۳)
- اسفند ۱۳۹۳(۸)
- بهمن ۱۳۹۳(۶)
- دی ۱۳۹۳(۷)
- آذر ۱۳۹۳(۱۸)
- آبان ۱۳۹۳(۲۰)
آخرین مطلب
-
۹۶/۰۵/۱۷واگیر
-
۹۶/۰۳/۲۱باید نوشت، ولی نه اینجا، دفتری،دفترچه‌ای، کاغذ پارهای، جایی..
-
۹۶/۰۱/۲۱نامه‌‌ی شماره‌ی سه یا یادم نمیاد سیستم نام‌گذاری چگونه بود.
-
۹۵/۱۱/۲۳قاطی
-
۹۵/۱۱/۰۱اصل سی و دو قانون اساسی
-
۹۵/۱۰/۲۳گربه
-
۹۵/۱۰/۱۰حال فردام همینه، ابری، سنگین، شرمگین، زشت، سیاه
-
۹۵/۱۰/۰۸یادگیری عمیق
-
۹۵/۰۹/۲۶اسکارلت
-
۹۵/۰۹/۰۳مستراح تهوع‌آور