سر به هوایی خیلی هم خوبه، خیلی خیلی!
از همون خیلی بچگی ها بود؛ از وقتی یادمه؛ میگفتن سر به هوایی خوب نیست. میگفتن بچه خوب که سر به هوا نمیشه. میگفتن سر به زیر باش پسر. میگفتن ولی قوز نه. میگفتن نزدیک تلویزیون نشین چشات ضعیف میشه. میگفتن در دیزی بازه. میگفتن دم خر درازه. میگفتن و میبافتن. میگفتن هرچی هست رو همین زمینه. میگفتن آدم سر به هوا میافته تو چاله، میافته تو چاه. شاید باورتون نشه ولی رابطه مستقیمی بین کیفیت آسفالت کوچه های محل زندگی افراد با نوع تفکراتشون وجود داره؛ مغزاشون چاله چوله داشت. طبق رسومات چندین و چند هزار ساله؛ بزرگترهای بزرگترهامون چاه های تفکراتشون را بعد از کندن، پر_نکرده، ول کرده بودند. اداره آب، اداره برق، اداره آب و فاضلآب، اداره فکر. این اداره فکر سال هاست که چاه هایش را پر نکرده ول میدهد وسط نسل بعد. نسل به نسل مثل دومینو. تق تق تق تق...
میگفتن سر به هوایی خوب نیست ولی محو آسمون میشدن. شایدم نمیشدن. شاید آسمونو بهونه میکردن که زمینو نگاه نکنن. شاید میخواستن چاه هارو بیخیال شن. ولی من از همون بچگی میچسبیدم به تلویزیون، صداشم تا ته زیاد میکردم که چشمو گوشم با هم ضعیف بشه که یک وقت خدایی نکرده تعادلم بهم نخوره در ناتوانایی! از همون طفولیت قوز میکردم. قوز کرده سر به هوا بودم اصلا. خیلی سخت بود، چاه پر کردن که الکی نیست، زحمت داره.
سر به هوایی عالمی داره. تو روز یک دنیایی داره و تو شب یک دنیای دیگه. روزش دوتا دنیا میشه خودش. دنیای اول آسمونه صاف یا آسمون ابری با ابرای استراتوس-طوره. یک دست و یک رنگ. آسمونو بهونه میکنی و به هیچی فکر نمیکنی. ذهنتو خالی میکنی. بعدش شروع میشه. ما ایرانی ها در زمینه ساخت و ساز سد های خاکی-آبی در منطقه حرف اول را میزنیم. سد ذهنی که عددی نیست. اما تنهایی از خاک ماسهایی هم برای سد خطرناک تره. فکرایی که به زور روزمرگی نگهشون داشتی هی خودشون رو میکوبن به در و دیوار کلهات. محکم و محکم تر. اینقدر محکم که که کم کم حرف اولتو بین صدای ترک هایی که از تو جمجمت بلند میشه؛ گم میکنی. ترک ها کمکم بزرگ میشن و آخر یا خودت کم میاری و دریچه رو باز میکنی و یا سیل افکارت مییاد و سد رو میشوره و با خودش میبره. با خودش میبره و ی دریاچه درست میکنه. یک دریاچه که توش میتونی قوز کنی و آسمون رو نگاه کنی. آسمونی که توش پره ابره. ابرایی با شکل های مختلف. ابرای پنبه ایی. تابلوی "خطرات خاطرات در فصل بارش" کنار سد هم برای همین است. برای اینکه قوز نکنی. تابلوی تاریخی است. در راستای ندیدن ابرها. همین تصویر ابرهایی که هرکسی برای خودش میبیند. ابرهایی که بعضی شان شبیه چیز-کیک میشوند. بعضی شان شبیه مترو؛ شبیه کتاب، شبیه فنجان چای. بعضی هایشان شبیه هیچ چیز نیستند. از همان اول با این که نمیدونی چی هستن، یک طور دلنشینی آشنا هستن. خیلی آشنا. مثل بعضی بو ها. بوی کاهگل. بوی خوراکی های بچگی، بوی ساندیس، بوی تاریکی، بوی شب. بوی آسمان شب. بوی ستاره ها.
شواهد حاکی از آن است که بیماری "سر به هوایی" از زمان انسان ناساپیانس هم در جوامع بشری شیوع داشته! از قوی ترین اسناد میشه به همین اسم صور فلکی اشاره کرد. جالب است؛ یک آدم چند هزار سال پیش سر به هوایی کرده و به مدد تلخکیایی، آبکیایی، چهارتا ستاره را شکارچی دیده. قابلمه رو خرس دیده. آدمهای سر به هوا همیشه جالب ترن. طور دیگهایی میبینن، میشنون، بوی میکنن. فکر میکنن، آرزو میکنن.
غلت، ملحفه کنار، عینک، آسمون. با کلی صورت های فلکی. یکی از یکی نامربوط تر. یکی از یکی مربوط تر. یک گشت میزنی بینشون، خرس، دلفین، شیر. فکر میکنی؛ یعنی سر به هوایی میکنی و قوه تخیلتو ول میکنی وسط آسمون خدا. فکرت میره به اینکه کلی از این ستاره ها میلیون ها ساله که مردن. که قراره تا میلیون ها سال دیگه هم برای ماها ادای زنده ها رو درمیارن. میدرخشن، شبا چشمک میزنن. ولی خیلی وقته که مردن. به آرزوی ستاره های الکی فکر میکنی. به حال و روز سیاره هاشون فکر میکنی. سیاره هایی که هرچی داشتن بخاطر ستارشون بوده. بعد ستارشون یهو میترکه. منفجر میشه. گاهی چیزکی نوترونی ازش باقی میمونه؛ گاهی همان هم نه؛ سیاهچاله میشه. انگار که نه انگار که روزی روزگاری ستاره بوده؛ نور داشته ؛ گرما داشته. سیارهی بیچاره؛ سیاره اگر میدونست که بین بزرگی ستاره اش و بی محلی ستاره منفجر شده اش رابطه مستقیم وجود داره؛ از همان اول میرفت و یک ستاره کوچک تر پیدا میکرد. یکی که غول سرخ شود و بعد تمام؛ نه اینکه منفجر بشه و سیاره را تبخیر کنه. یا دیگه حداقل حداقلش تهش نوترونی بمونه. ستاره هایی که سیاهچاله میشن، خیلی بی معرفتن.
هووم...سیاره هایی که باقی میمونن با خودشون چی فکر میکنن؟شاید دوست دارن ستارشون دوباره برگرده؛ دوباره شروع کنه به نور دادن؛ گرما دادن، ولی...نه. سیاره ها دیگه نمیخوان ستارشون برگرده، فقط آرزو میکنن . آرزو هم نه؛ فقط حسرت میخورند که کاش ستارشون گرم میموند. کاش یطوره دیگهایی میشد. کاش یطوره بهتری میشد، کاش...